امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

برپا کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
form, found, raise, rear, rig

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برپا کردن

  1. مترادف:
    برقرار کردن تاسیس کردن دایر کردن
  1. مترادف:
    مستقر کردن
  1. مترادف:
    برگزار کردن برپا داشتن
  1. مترادف:
    به پا کردن

ارجاع به لغت برپا کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برپا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برپا کردن

لغات نزدیک برپا کردن

پیشنهاد بهبود معانی